عروسک ملوس

من عروسک ملوس مامانم هستم که 7 آبان 1387 به دنیا اومدم

عروسک ملوس

من عروسک ملوس مامانم هستم که 7 آبان 1387 به دنیا اومدم

۵

این روزا دور و بر دخملی من شلوغ پلوغه... خاله و دختر خالش اومدن و حسابی سرش گرمه... البته دیناجون(دختر دایی عسلی) و مامانش هم بیشتر خونه مامانی هستن ... کلی حال می کنه... 

دخترم دوباره سرما خورده..یعنی اول دینا جون ( خودش به خودش میگه دینا جون) گرفت و دادش دوباره به عسلی من که تازه داشت خوب می شد... 

اما کارای جدیدی که خاله جون بهش نشون داده دیدنیه... لی لی حوضک یکیشه تا می شینه کف دستشو می گیره و انگشت اشاره اونیکی دستشو می ذاره کف دستشو و می چرخونه یا میاد دست منو به زور باز می کنه و برام لی لی حوضک می گه...  

کلاغ پرم یاد گرفته و دو تا انگشتاشو می ذاره رو زمینو و فشار میده... بعدش اینجوری یادش دادن که می گن عسل پر ... بعد دستاشونو می کوبونن رو زمین و می گن عسل که پر نداره باباش خبر نداره... عسلم این کارو تکرار می کنه اما بدون کلام و با سر و صدا... 

دو سه هفته ای هم هست که بوس کردن رو یاد گرفته.. بهش می گم عسل یه بوس بده به مامان لباشو غنچه می کنه و میاره جلوی لبم... اینقدر خوردنی این کارو میکنه که میخوام لهش کنم... 

یه چیز دیگه که خاله جون یادش داده اعضای صورتشه... می گی چشمت کو انگشتشو می کنه تو چشمش و همینطور برای بینی و دهان و دست و پا... خیلی با مزه شده ...  

دیگه بدون کمک می ایسته و چند قدم هم راه می ره اما ترسو خانوم زود می شینه...

اما ... امان از وقتی که دینا جون هم باشه.. دیگه هر جایی دینا می ره این وروجک می ره دنبالش و می خنده براش... کلا دینا رو خیلی دوست داره و از 20 کیلومتری براش میخنده و دست و پا می زنه... البته دینا جون یه مقداری باهاش خوب تا می کنه در واقع یه ذره از اینکه کسی عسلو بغل کنه و یا بهش توجه کنه حسودیش می شه و زیر زیرکی می چزونتش... ولی عسل فکر میکنه بازی و اصلا ناراحت نمی شه ... (بچم چقدر سادس) 

دخترکم امروز وارد 11 ماهگی شد... دیگه کلی داره خانوم می شه ها...

نظرات 5 + ارسال نظر
مریسام شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:05 ق.ظ

11 ماهگیت مبارک عسل خانوم

مونا مامان رادین شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 04:48 ب.ظ http://hedye-nabe-khoda.blogfa.com/

سلام عسل خوشگل خاله
مبارک باشه عزیزم ۱۱ ماهگیت
مامانی پس عکس کو ؟

رز چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 07:30 ب.ظ http://roz_e_sokhte.persianblog.ir/

دلم ضعف رفت.تروخدا یه صدقه بذار کنار

نسیم چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 08:12 ب.ظ http://www.mysarvin.blogfa.com/

یازده ماهگیت مبارک باشه عسل خانومی . حسابی خوردنی شدی با اون شیرین کاریهات. خوش به حال مامانت . دلم برای اون چال گونه ات تنگ شده بود الان اومدم عکسهای قبلیت رو نگاه کردم.

مژگان جون منتظر عکسهای جدید خوشگل خانوم هستیم.

حدیثه یکشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:42 ب.ظ http://azizedelema.blogfa.com

سلام مامان مهربون.طاعاتتون قبول .
ماشاالله هزار الله اکبر به جون عسل ناز و دلبر.مامانی از طرف من ببوسشحسابی و تند تند براش اسفند دودکن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد