عروسک ملوس

من عروسک ملوس مامانم هستم که 7 آبان 1387 به دنیا اومدم

عروسک ملوس

من عروسک ملوس مامانم هستم که 7 آبان 1387 به دنیا اومدم

۲

واااای...چقدر دوستای خوبی پیدا کردیم اینجا... مرسی از همه مامانا و نی نیها... 

عسل طلای مامان روز چهارشنبه 7 مرداد 9 ماهش تموم شد یعنی دقیقا به اندازه ای که تو شیکم مامانش بود تو این دنیاست... عزیز مامان... 

کارای جدیدی که تو این چند روزه یاد گرفته.. یکیش اشاره کردن به چیزیه که میخواد یا چیزی که نظرشو جلب کرده..اون انگشت اشاره کوچولو رو می گیره سمت اون چیز.. مثلا دیروز اشاره می کرد به سمت عروسکش که گذاشتم یه جایی که دستش بهش نرسه.. آخه الان اونقدر عاقل نیست که باهاش بازی کنه همه موهاشو می کنه و میذاره دهنش... همچین انگشتشو گرفته بود سمتش یه نگاه به من می نداخت می گفت اِه اِه و یه نگاه هم به عروسکه.. یعنی اونو برام بیار... اینقد چلوندمش با این حرکت... 

یکی دیگه از کاراش اینه که هر کدوم از لباساشو می دونه مال کجاست.. دیروز کلاهشو گرفته بود دستش همونجور که مچاله تو دستش بود.. می گرفتش کنار سرش که یعنی این مال سرمه و می خندید... 

خلاصه دلی از مامانی برد جیگر طلای من... 

دالی بازی رو هم که یک هفته ای هست یاد گرفته.. پتوشو می کشه رو سرش و میاره پایین و میگه اِ ایی .. یعنی دالی... یا میاد پشت من ..دستشو می گیره به لباسم و پا میشه  از پشت گردنم گردنشو کج می کنه سرشو میاره تو صورتم و باز می گه اِ ایی...  

هر موسیقی که می شنوه.. هر چی.. می خواد تیراژ یه سریال باشه یا اینکه تو خیابون رد بشیم صدای ضبط یه ماشین بلند باشه.... خلاصه هر صدای موسیقی که به گوشش برسه شروع می کنه به تکون تکون خوردن اگر ایستاده باشه زانوهاشو خم و راست می کنه اگرم نشسته باشه بالا تنشو تکون می ده (جلو عقب می ره) اینجوری یعنی داره می رقصه.. و همزمان دست می زنه...  

علاوه بر رقصیدن خودشم با خواننده همصدا می شه و شروع می کنه به آواز خوندن به روش خودش و چنان سر و صدایی راه می ندازه که بیا ببین... با صدای بلند جوری که صدای اون بنده خدا خواننده اصلا به گوش نمی رسه...  

یه وقتاییم که ما داریم یه سریالی یا فیلمی میبینیم که حواسمون بهش نیست میاد باز اینقدر با صدای بلند با خودش حرف می زنه که اصلا صدای تلویزیونو نمی شنویم و به جلب توجه دخترمون جواب مثبت می دیم و محو تماشای سریال قشنگ عسل می شیم..

قربون اون چشمات بره مامان.. عزیز دلم...

نظرات 23 + ارسال نظر
بلفی شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:49 ب.ظ http://aro0s.blogfa.com/

فداش بشه خاله با اون کارهای بامزش(بوس بوس بوس بوس بوس)

راضیه یکشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:54 ق.ظ http://www.ansoo123.blogfa.com

خیلی نازی عسل خانومی
مژی خانوم از طرف من و شادی حسابی بچلونش وبوسش کن

عطیه یکشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:56 ق.ظ http://zendegi-va-porharfi.persianblog.ir

سلام عسلی طلای جیگر...
وبت مبارک باشه شیطون خانوم خوردنی...
جداْ چقدر بچه ها روند رشدشون با هم فرق میکنه...
دینای ما تو ۶ ماهگی یه دندون دراورد که البته دومیش رو ۹ ماهگی درآورد اما تا ۱۳ ماهگی راه نیفتاد تنبل خانوم!!!!!!!

شیما یکشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:19 ق.ظ

صفاست دیگه مادر و دختر
بابا کم از دخترت تعریف کن این که خواستگار داره

سمیه مامان ایلیا یکشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:07 ق.ظ http://somy1359.persianblog.ir

چه عسلی شده این ملوسک.
قربونش بشم الهی . بوووووووووووووس

ساناز یکشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:04 ق.ظ http://sanazhooman.persianblog.ir

عسل من جیگر طلا خانوم
بفرمایید اینم آدرس کامل.بوووووووووووووووووووووووووووس خیلی محکم هم مال من
مژی جان تو رو خدا اسفند فراموش نشه.اونقدر شیرینه این دختر که هر جا بره چشم میخوره.هزار ماشا...

مریسام یکشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:59 ب.ظ

از طرف منم بچلونش

وفا(ترنم عاشقی) دوشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:17 ق.ظ http://vafas.persianblog.ir

عزیزم قربون اون اب خندونت برم الهی شادی مهمون همیشگی خونه دلت باشه نازنین خانم
عسل جون وبلاگت مبارک چه مامان باحالی داری یعنی منم از این حوصله ها دارم ؟

فاطمه سادات دوشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:33 ب.ظ http://mylovemybaby.blogfa.com/

سلام...جیگر این کاراش برم من...بوس بوس بوس...عکس بذار مامان تنبل

رها دوشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:08 ب.ظ http://rahakhanomi.blogfa.com

سلام عسلی. من آریامهرم. مبارک باشه بلاگ جدیدت. من که الان خیلی کوچولوام ولی مامانم خیلی دوست داره. مخصوصا اون چشمای خوشگلت رو. مامان من تنبله. هنوز بعد از زایمانش بلاگ منو آپ نکرده. میای با هم دوست بشیم. بوس بوس

مونا مامان رادین سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:43 ب.ظ http://hedye-nabe-khoda.blogfa.com/

الهی من قربون این قرتی برم . اینا رو تعریف میکنی دلم غش میره که ببینمش و گاز گازش کنم .
چرا عکسش رو نذاشتی پس مامان مژگان ؟

یه مامان تنبل .. ندیدین.. اینجاست

مارال سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:06 ب.ظ

یعنی عکسای عسلو میبینم ضعف میکنم!
دقیقا در همین حد!

مونا مامان رادین چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:05 ق.ظ http://hedye-nabe-khoda.blogfa.com/

مژگان جون برای پوشک رادین علی این سری جوی فول رو گرفته که به نظر من افتضاحه . خیلی خشک و سفته . من بدم اومد ازش چه برسه به رادین .
از شانسم توش ۶۶ تا هم داره . تموم بشه دیگه نمیگیرم .
اینجا چرا خصوصی نداره ؟

نمی دونم اینجا امکان خصوصی شدن نظرات نیست..

مونا مامان رادین چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:35 ق.ظ http://hedye-nabe-khoda.blogfa.com/

مژی جونم من پمبرز سایز ۲ برای رادین میگرفتم و دقیقا سایزش بود ولی الان فکر میکنم این جوی فول سایز ۲ براش کوچیکه . اگر بخوام ماما بخرم برای رادین که فکر کنم الان تقریبا ۶ کیلو شده باشه چه سایزی بخرم . سایز ۲ یا ۳ ؟
دوباره نرم یه سایز ۲ ماما بخرم براش کوچیک باشه بمونه رو دستم :)) آخه الان من کلکسیونه پوشک استفاده نشده دارم :)))

ساناز چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:07 ب.ظ http://s-sanaz.blogfa.com

عسل خانوم با این تعریف هایی که مامانیت می کنه معلومه حسابی خوردنی شدی هااااااااااااااااااااااااااااااااا.
مامانی عسل خیلی وقته از عکسای فرشته کوچولوت خبری نیست.
سلام سلام عسل جون.من هلنم .مامانا حرفاشونو زدن.حالا نوبت ماست.راستش می دونی وبلاگ من با مامانم مشترکه.اما منم مثل مامانم دنبال دوستای خوب می گردم.من و تو یه زمانی تو یه دنیا دیگه کلی با هم دوست بودیم.می آی اینجا هم با هم دوست باشیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

همسفر چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:22 ب.ظ http://hamsaafar.blogspot.com

درود - ماشاءاله امیدوارم که این فرشته ها برکت رو به خونه پدر و مادرشون هر چه بیشتر بیارن ... قالب قشنگی داره اینجا فکر کنم عسل شبیه باباش باید شده باشه نه ؟ اینطوری حدس می زنم با توجه به عکس بچه گی های خودت که تو بلاگت گذاشتی ...

دلا چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:35 ب.ظ

چه عسلک ملوسک خوشگلی
ماشالله

عسل بانو مامان سام چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:28 ب.ظ http://www.manvashoharam.blogfa.com

سلام خوردنی خوشمزه ؟
خوبی ؟

آرش پنج‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:41 ب.ظ http://firmament.blogfa.com

سلام زن خانومی. ببخش دیر اومدم. این روزها حالم خیلی بده عسلم. تو هم که نیستی پیشم آرومم کنی! ولی خوبه از اینجا برامون مینویسی. اینجوری ازت بیخبر نیستم ریز ریز میبینم بزرگ شدنتو. قربون این شیطنتهای شیرینت.
دوستت دارم زن عسلی. بوووسسس.

دایی بهنام جمعه 16 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:22 ب.ظ http://daeebehnam.blogfa.com



. ســـــــــــــــــــــلامی به بزرگی دل کوچک کودکان...
___________________--------
_________________.-'.....&.....'-دوست گرامی ...
________________\.................../وبلاگ دایی بهنام(عمو باربد سابق)به روز شد
_______________:.....o.....o........;
______________(.........(_............)
_______________:.....................:اگه قدم رنجه کنید...
________________/......__........\
_________________`-._____.- لطفی به این بنده کنید...
___________________\`"""`'/
__________________\......,...../و ما رو شرمنده کنید...
_________________\_|\/\/\/..__/
________________(___|\/\/\//.___)خوشحال میشیم...
__________________|_______|
___________________)_ |_ (__شما هم خوشحال میشید...
________________(_____|_____)پس یادتون نره...
حتما تشریف بیارین! در ضمن لطفا نظر هم یادتون نره !
www.Amoobarbod.blogfa.com
[نیشخند][لبخند][نیشخند][لبخند][نیشخند][لبخند][نیشخند][لبخند][نیشخند][لبخند][نیشخند][لبخند]


نازنین شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:17 ب.ظ http://www.mosaferekuchulu.blogfa.com/

وبلاگ جدید مبارک
عسل عسلی با من هم دوست میشی؟!
من اسمم آرتینه و از تو کوچولوترم .
پیش منم بیا خوشحال میشم.
البته بگم من پیش مامانیت خیلی میام و دورادور از حالتون با خبرم و...
شادو سلامت باشی

ye Dokhmal_ یکشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:18 ق.ظ http://haminjooorish.blogfa.com

سلام....وای چه کاره جالبی که واسه عسل وبلاگ ساختی!......ماشاالله....چقدر نازه....اگه دوست داری لینکش کنم؟ شما هم منو لینک کنید؟

رویای نیمه شب جمعه 30 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:39 ب.ظ

بوس بوس بوس
وای که چه قده عسل مثه اسمش
دوستت دارم هوارتا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد